از جمله "شوخی کردم" متنفرم...
شما فرض کنید که یکی بهتون سیلی بزنه و زل بزنه تو چشمتون ...با جدیت محض بعد دست بلند کنه و یکی محکم تر بزنه...با جدیت بیشتر...بعد دستشو تو هوا بگیرید که هوی چته؟نکنه میخوای سومیرو هم بزنی؟تو به چه حقی داری این طوری میزنی تو گوش من؟تو به چه حقی داری به من سیلی میزنی ...و من مجبور نیستم سیلیهای تو رو تحمل کنم!
یهو طرف واسه اینکه دستشو از دستتون بکشه بیرون...با چشمایی که ازش خون میباره...بخنده و بگه:شوخی کردم بابا!
شوخی کردی بابا؟؟؟
من باید با این شوخی کردم بابای تو زخم و درد همه سیلیهایی که خوردمو فراموش کنم؟؟؟
چطور یه همچین انتظاری داری؟
چطور انتظار داری مغز من فرق شوخی و جدی رو نفهمه!؟؟
شایدم مغز تو واسه شوخی کردن تشکیل نشده و همه شوخیا رو اینطور جدی اعمال میکنه؟ها؟
از جمله شوخی کردم متنفرم وقتی یکی هرچی دلش میخواد میگه ...
وقتی یکی که ازش انتظار ندارم...حرفای شوخیش خیلی دردناک تر از حرفای جدیای که میزنه اس...!
از جمله شوخی کردم متنفرم وقتی تو ذهن بعضیا شبیه یه ماله کشی و گل گرفتن به گند کاریاییه که طرف قبل این جمله کرده...
شاید این جمله تو جاهای دیگه به درد بخوره...ولی وقتی یکی رو کردی مث کوره...دیگه جواب نیس...
شایدطرف در جواب آدم شوخ بخنده و بگه عه؟شوخی بود؟اوکی!
اما تو دلش یاد میگیره انقدر ازتون دور وایسه که دیگه دستتون واسه سیلی زدن به صورتش نرسه...!
+این آدم میتونه خانوادت باشه...خواهرت باشه...!...خواهر ...باشه...خواهر...باشه...!
...ولی امان از این انتظارات کودکانه...!
شاید چند روزه ...یاد گرفتم...از کسی انتظار نمیشه داشت...!
از ...کسی....انتظار ...نمیشه....داشت!
حتی عزیز ترینا...
حتی اونایی که ۱۰۰ و خوردهای میدی واسشون دسته گل..!حتی اونایی که قید کلاس زبان و این ترمشو واسشون میزنی ...تا بتونی یه کادوی خوب واسشون بخری...حتی اونایی که...ازت انتظار دارن!هعی...!